عاشورا
پیشینه تاریخی
اولین مراسم سوگواری را زینب خواهر وی در مسجد کوفه برایش برگزار کرد. قبل از آن در کنار اجساد کشتهشدگان در کربلا برگزار شد.[۲]
سوگواری برای حسین
سابقهٔ سوگواری و برپایی عزاداری برای حسین بن علی به اولین روزهای بعد از عاشورا، در محرم سال ۶۱ هجری میرسد. از علی بن حسین چنین روایت شدهاست:
پس از حادثهٔ عاشورا، هیچ بانویی از بانوان بنیهاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانهٔ هیچ یک از بنیهاشم دودی که نشانهٔ پختن غذا باشد، بلند نشد، تا آنکه، ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعهٔ خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشتهایم
سینه زنی
در کتاب تحفة النظار و غرائب الامصار یا همان سفرنامهٔ ابن بطوطه جلد اول، وی از زمان اقامتش در شهر شوشتر نقل میکند که وقتی پسر حاکم شوشتر در گذشت، مردم به مسجد آمدند، در حالی که لباسهای مندرس پوشیده بودند و در دو دسته روبروی هم قرار گرفته و در حالی که بر سینه میزدند این شعر را تکرار میکردند “خوندگار ما، خوندگار ما” و حاکم شوشتر (صاحب عزا) نیز در بالای مسجد نشسته بودهاست. (توضیح این که خوندگار به معنی بزرگ و حاکم است)
از این گزارش تاریخی میتوان فهمید که ایرانیان در گذشته و حتی قبل از رواج تشیع نیز سینه زنی داشتهاند و این کار را برای بزرگانشان انجام میدادهاند و طبعاً پس از تشیع نیز این رسم را در مورد عزاداری عاشورا استفاده کردهاند. این نکته واضح تر میشود وقتی میبینیم که عزاداری به صورت سینه زنی بیشتر در مناطقی رواج دارد که فرهنگ ایرانی در آن نفوذ داشتهاست. جالب آنکه بسیاری از نوحههای زبان عربی برای سینه زنی مناسب نیست و دستههای عزادار عرب با تکان دادن دست آن نوحهها را میخوانند.
ادبیات عاشورایی
بخش اندکی از قصیدهٔ سیف فرغانی (قرن ششم و متعلق به سرزمین کنونی فرغانه در ازبکستان) در مصیبت حسین و یاران او:
ای قوم، در این عزا بگریید | برکشتهٔ کربلا بگریید | |
در ماتم او خمش مباشید | یا نوحه کنید، یا بگریید | |
اشک از پی چیست؟ تا بریزید | چشم از پی چیست؟ تا بگریید |
همچنین شعر معروف محتشم کاشانی (سدهٔ ۱۰ قمری) در رثای واقعه کربلا که اینگونه آغاز میشود:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است | باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ | |
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین | بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است | |
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو | کار جهان و خلق جهان جمله در هم است | |
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب | کآشوب در تمامی ذرات عالم است | |
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست | این رستخیز عام، که نامش محرم است |
سوگواری در میان غیر مسلمانان
سوگواری عاشورا مختص شیعیان نیست. در ایران ارامنه نیز دستجات عزاداری دارند.[۴][۵]
در ترینیداد و توباگو [۶] و جامائیکا[۷] تمامی گروههای قومی و مذهبی در مراسمی که به زبان محلی «هوسِی» خوانده میشود شرکت میکنند و به سوگواری میپردازند.[نیازمند منبع] همچنین زرتشتیان نیز در این ماه به عزاداری برای امام سوم شیعیان میپردازند و او را داماد ایرانیان میدانند با توجه به اینکه شهر بانو دختر یزدگرد سوم همسر او بودهاست.
تطبیق تاریخی
عاشورای سال ۶۱ هجری قمری با توجه به گاهشماری هجری قمری هلالی در واقع با سهشنبه، ۲۰ مهر ۵۹ هجری خورشیدی (۹ اکتبر ۶۸۰ میلادی) برابر میباشد.[۸] هرچند براساس گاهشماری هجری قمری قراردادی این روز با چهارشنبه، ۲۱ مهرماه خورشیدی (۱۰ اکتبر میلادی) همان سال تطبیق داده میشود.[۹][۱۰][۱۱]
کشتهشدگان عاشورا
نگرش مذاهب دیگر
اهل سنت
.
در مورد واقعه عاشورای سال ۶۱ اغلب تاریخ نگاران اهل سنت از جمله محمد بن جریر طبری، بلاذری، ابن سعد، ابن قتیبه دینوری، احمد بن داوود دینوری و ابن اثیر واقعه کربلا را به تفصیل و بر اساس روایت ابومخنف بیان کردهاند.[نیازمند مدرک] این درحالی است که شیعیان معتقد هستند که بعد از واقعه عاشورا، بنی امیه به جعل منابع اسلامی پرداخت و به بهانه کشتن امام سوم شیعیان این روز را عید اعلام نمود و در این روز روزه میگرفتند.
یهودیت
صحیح بخاری به اشتباه این روز را معادل یومکیپور شمرده است..[۱۲] یومکیپور در روز دهم ماه تیشری- می باشد، اما 10 محرم 61 هجری قمری برابر با 10 حشوان 4441 عبری بوده است.
سایر
همچنین زمان بسیاری وقایع سرنوشت ساز برای پیامبران پیشین به این روز منتسب شدهاست. پذیرش توبه آدم، پایان طوفان نوح، گذشتن ابراهیم از میان آتش، بینا شدن یعقوب، بهبود بیماری ایوب و انتقال عیسی به بهشت پس از تلاش ناموفق یهودیان برای مصلوب کردن او، همگی مطابق برخی روایات در این روز اتفاق افتادهاند.[منبع معتبر][۱۳]
کتابشناسی
- لهوف - سید بن طاووس
- نفس المهموم
- قیام امام حسین در منابع اهل سنت
- حماسه حسینی - مرتضی مطهری
- قیام امام حسین (ع) - سید جعفر شهیدی
- جامعهشناسی تحریفات عاشورا؛ دکتر سید عبدالحمید ضیایی، نشر هزاره ققنوس، چاپ دوم.
۱۳۸۵
- مدیریت عاشورایی>تالیف دکتر حسین علیان عطاآبادی
صفحات: 1· 2